سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیای ... مشترک (4) :

به دو نام خدای رجمان رحیم ، سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیر ، وَآتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلًا ، ذُرِّیةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ... .

امروز نه فقط هوا ابری بود و انگار منتظر بود بگیم نمیریم سر کار تا دلشو خالی کنه ، بلکه مثلا یکیمونم قرار داشت و رفت شهر ... ، ما هم گفتم یه استراحتی بکنیم .

مای مشترک :

برا همین گفتم بیکار نباشم ، ولی اول یه چیزی بگم ؟!

میگن یکی با یه دختری تو یه شهری آشنا شد و همدیگه رو پسندیدن و ... خلاصه دختره به پدرش گفت و پدر گفت : من به سنگکار دختر نمیدم ! شایدم گفته باشه : من دختر به سنگکار نمیدم ، که این فرق داره ، چراکه اگه سنگکاری داشته باشه چی ؟ اونوقت به سنگکار کارشم نمیده ؟ ووو ؟ چراکه گیریم که سنگکاریم بلد باشه و خودش بکنه ، ووو چی ؟

... ، وَقَضَینَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَینِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا ، ... .

اینو برا این گفتم گه دیشب تلویزیون هم داشت آمار پایین اومدن ازدواج داشت میداد و هم اونام که ازدواج می کنن چن تاشون به طلاق کشیده نمیشه ؟

اینو برا این گفتم که خب پدر دختره لابد می خواد ازدواج دخترش به طلاق کشیده نشه دیگه !

خب بریم سر بحث "ما" یی که گفتم و گفته میشه ، مثل همونکه در نوشته ی قبلی به اون اشاره شده ، " ما اجازه نمیدیم " دیگه ، مثل همین که بعنوان مثال پدری بگه من به دخترم اجازه نمیدم با سنگکار ازدواج بکنه .

خب اینکه گفت :"من" ، و من گفتم :"ما" !؟ 

 _______________________

پ : گفتم :"برا اینکه بیکار نمونم" ! البته اگه بشه بیکار بود ! مثلا همون کشاورز سیب زمینی و پیاز کار جنوب کرمانیم که بیکار نمی مونه ! اینهمه کار ! حالا دزدی ! قاچاق ووو ، اونم تو محیطی چون جنوب شرقی ایران که خوبه ! چراکه چن نفر مثلا به "داعش" پیوستن ؟ که خودشون موحدن ؟ و با شرک مبارزه می کنن ؟ و نه برا کار و درآمدی ، اونم مثل درآمدایی که داده میشه برا رفتن به جنگ ؟ آیا همه برا شهادت و شهادت طلبی به جنگ میرن ؟ حالا موحد ، شهادت ووو  یعنی چی ؟ بمونه ! فعلا بحث سر "ما" ست ، ولو وحدت دو نفر ، شهادت برای دفاع از یکی دیگه که وقتی گفته میشه "ما" شامل اونم میشه ، مثل همسر ، زن و بچه تو مایی بنام خانواده ، که با ازدواج شکل میگیره ، چه برای مرد با ازدواج با زنی ، و چه برا زن با ازدواچ با مردی . 

ولی برا کی ؟! برا من مرد یا زن ؟ برا پسر یا دختر ؟ یا برا مای اول ؟ چه پسر و چه دختر ، چه مرد و چه زن ، که با مایی دیگه دومین ما رو تجربه می کنن ، مثل تجربه واحدی بنام "داعش" م همینطور !؟ اونم بعوان موحدی که نمازم می خونه و در نماز میگه " ... نعبد ... " نه مثلا "اعبد" ، واحدها و مجموعه های دیگه هم همینطور ، اختصاص به به اصطلاح موحد و مسلمون و نماز خونش نداره ، مثلا همون تعاونی ، شهرداریم که در نوشته قبلی گفته شدم که عبارت از یه نفر بعنوان تعاونی و شهرداری نیست ! ولو اینکه :" ... نعبد ... " گویم باشه ! البته نه حتی در خونه ! چه رسه به جماعت محل و جمعه ی شهر و دیارش و بعدشم حاجی حاجی مکه ! و مصداق : وای بر نماز گذاران ! و بعبارت دیگه وای بر ما گویان ! 

مثل کی ؟ مثل من که گفتم :"ما" ! حتی تو خونه و خونه ی خودم ! اونم بعد مای اول ! البته وقتی که میگم ما شامل همه ی خونواده ام نشه ! حالا بیرون از خونه ، چه در نهادهای مدنی بشری و اونم غربی و وارداتی کپی پست شده ، مثل جمهوری ولو مزین به اسلامی ، و چه در مسجد محل خونواده ی ما ووو چه میگذره ، به من ربطی نداره ! به شما هم ! ما رو میگم !

مگه اینکه یکی بیاد خواستگاری ! و خواستار مایی دیگه بشه ! که با اون ، یا اونا هم بشیم ما ! البته نه داعشی ! چه مستقل از مثلا سعودی که خواستار ! یمنه ، و چه آمریکای خواستارش ! و حتی خواستار آمریکاشم ! واحد جهانیشو میگم ! برا مشترکاش میگم !


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :295
بازدید دیروز :59
کل بازدید : 1352621
کل یاداشته ها : 1763


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ